۱۳۹۱ آذر ۲۰, دوشنبه




خود محوری اصلاح طلبان از دید  آقای واحدی




در باب خود محوری اصلاح طلبان
 (و نقش تحریم)

بر رسی لایه های فکری و خواندن بین خطوط در کردار و گفتار  رجال سیاسی نظیر  دکتر مصدق یا مهندس بازرگان که  در مقابل نیرویی منکر و قدر قدرت قرار داشته اند، تنها نیازمند اندکی  تأمل برای درک شرائط آن زمان  و نزدیک تر شدن به فضاهای بحرانی است  که در آن گرفتار بوده اند . مشی اصلاح طلبی آنان بر محور انتقاد  سازنده ، متناسب با ظرفیت انتقاد شونده ، نتیجه بخش بودن کار و جلو گیری از تیره شدن فضای تعامل استوار بوده است، گو آنکه میدانستند  طرف مقابل به اتکای نیروهای امنیتی نظامی و مزدور خود اهرمهای فشار و صحنه گردانی را کاملاً در دست داشته و از رادیکال شدن اوضاع نه تنها  نگرانی ندارد  بلکه برای یکسره نمودن قدرت خود به کودتا هم متوسل میشود .
 در مورد واکنش حاکمیت فعلی به جنبش دوم خرداد و مجموعه آزاد اندیشان در مجلس ششم قرعه فال ظاهراً بنام رئیس مجلس و دفتر ایشان  خورد که علاوه بر دریافت حکم حکومتی، آنچه باید بشود  توسط افراد نفوذی به ایشان و مشاورانشان  القا و توجیه  میشد. این مقدمه برای تصویر جو فکری حاکم در دفتر مذکور  بود که  گفتمان غالب در آن همواره کنترل و کار شکنی در کار اصلاحات بوده است .
ساده انگاری است اگر باور کنیم  آقای سید مجتبی واحدی که سالها در  پستهای مختلف  ازمواهب حکومتی بر خوردار بوده و سالیانی را هم در فضای دفتر فوق به سر برده ، نتواند از محاکات و تعلیه فکری،  و اصلاح طلبی اسرای اوین که بعضاٌ با داشتن امکاناتی حتی فراتر از ایشان  از خیر آنها گذشته  و به احرار پیوسته اند آگاه باشد. کسی که  از دفتر نشینی و سایه خنک حاکمیت  در جوار آقای کروبی ناگهان به همسایگی براندازان دبش افتاده و حتی ملاحظه مخدوم خود را هم نمیکند نه تنها شرایط روز  گروگانها و اسرای سیاسی و مدافعان آنها برایش مهم  نیست حتی محور انگاری خویش را به آنها نسبت میدهد.
 احتمال قوی تر آنست که شاخکهای حساس در جایی و در محاسباتی نسبت به موفقیت اصلاح طلبان و جنبش سبز  در برنامه های  آتی خود ضریب بالایی بدست داده باشند و چه کسی بهتر از مشاوری کار دیده برای مخالف خوانی و  شائبه پراکنی های پیشگیرانه از یک  تغییر بزرگ، گو اینکه چند فحش تکراری  به حاکمیت را هم چاشنی مطالب خود بنمایند. جالب آنکه ایشان با پیش بینی و اکراه از باز خورد نوشته خویش ، بدان مبادرت ورزیده اند ،گر چه پس از جا خوش کردن در کنف حمایت همه جانبه مخالفین بقای کشوری بنام ایران ، در سخنانی هم به احتمال نفوذی خواندن خود از طرف ناظرین سیاسی اذعان کرده اند.
 ایشان از خود محور بینی و توهم درد سر ساز جبهۀ مشارکت که بلافاصله جای آنرا با حزب مشارکت تعویض نموده  ،انتقاد فرموده و گفته اند که  "اصلاح طلب بدلی" اصطلاحی  است که این( حزب) برای «مخالفت درد سر ساز» ابداع کرده و میخواهد جلو کاندید شدن اصلاح طلبان در انتخابات خرداد 92را بگیرد.  لازم به ذکر است ! که آقای واحدی  که طرفدار دو آتشه تحریم انتخابات و ازمنادیان پرو پاقرص آن بوده و جانمایه مقاله ایشان هم در مذمت عدم رعایت تحریم بوده ، ناگهان دلسوز انه به دفاع از نامزدهای  اصلاح طلب مقام ریاست جمهوری می پردازند زیرا که در شرایط عدم فعالیت زیر لوای اصلاح طلبی نمیتوانند از کسی رأی بگیرند. اینکه ایشان چگونه با دو شخصیت طرفدار تحریم انتخابات و  در عین حال نگران برای داوطلبان محروم از رأی مردم که  جمع بین اضداد و از محالات عقلی است کنار میآیند امری است که خود دانند.   
ایشان به یاد پدر معنوی  جنبش دوم خرداد و جنبش سبز  و جفا کاری دنیای غدار در ارتباط با جانمایه اصلاح طلبی  هم  افتاده است. البته آنطور که حود دیده اند. این نوشته برای پاسخ به ایشان و یاد آوری به دیگر دوستانی است که بدون تدوین یک برنامه جامع بسیاری از فرصتها را به هدر داده اند.
 برای جناب واحدی باید بسیار روشن و. بدیهی باشد که تصمیم یک مجموعه سیاسی در مورد معرفی یا عدم تأیید  داوطلب برای انتخابات با محاسبه جوانب مختلف کار و یا  جلو گیری از سوء استفاده از هویت آن حزب یا تشکل یک امر طبیعی است. از طرفی تصمیم به عدم معرفی یا تأیید داوطلب از سوی احزاب نمیتواند نافی حق رأی مردم  در انتخاب شخص مورد قبول خودشان ( اگر امکانش باشد)  یا اعتراض مؤثر آنان به وجود نظارت استصوابی و  تقلب و آمار سازی حکومت شود . انجام چنین اعتراضی در شرایط اختناق کامل تنها  با زبانی سیاسی و  از طریق ریختن رأی باطله به صندوقها و گفتن نه بزرگ به حاکمیت  ممکن است . این دو نحوۀ  بیان  اعتراض در فازهای  ‌‌سیاسی  و  حقوقی، تنها تقسیم کار بین احزاب و مردم  و  در حقیقت دو نیمه  مکمل  و دو روی یک سکه در "طرح مشارکت فعال و معترضانه"  میباشند .هر جبهه و جناحی که مدعی داشتن اکثریت در جامعه هست و در حقانیت سیاسی خود در چهار چوب دموکراسی تردیدی ندارد  میتواند از آن استفاده نمایند این گوی و اینهم میدان .  
بنا بر شواهد زیر برنامه مشارکت فعال و معترضانه در تمام انتخابات، تصمیمی بوده که از سال 86 در سطح  جامعه گرفته شده و گروهها و احزاب سیاسی  بعداً بدان پیوسته اند. تصمیم به عدم شرکت از سوی تشکلها و احزاب سیاسی در انتخابات علاوه بر آنکه  بیانگر عدم اطمینان آنها  به شمارش آرا و عکس‌العملی در خور نسبت به  توطئه دستکاری در نتایج آن توسط حکومت بود،  مسئله ای  فراتر  از انتخابات مجلس یا رئیس جمهور در یک مقطع زمانی را  نیز مد نظر داشت.
 وقتی اصلاح طلبان ضمن عدم معرفی داوطلب در انتخابات سال 88 از بکار بردن کلمه تحریم استنکاف میکنند و آقای موسوی خوئینی  یاد آوری میکند به اینکه "مردم می‌دانند با چنین انتخاباتی چگونه برخورد کنند". منظور عمومیت یافتن رأی اعتراضی برای تمام انتخابات و برای همیشه میباشد یعنی اراده ملی به برون رفت از دائره بسته ولایت مطلقه سلطنتی  و حکم حکومتی از طریق تبدیل  تنها فرصت ممکن  به تحمیل رفراندم (ملی) به حاکمیت. برای یاد آوری بیشتر  نمونه هایی از نظرات شخصیتها و احزاب آزادی خواه در این باره و نحوۀ مقابله با بختک ولایت مطلقه ذیلاً نقل میشود تا اگر باز هم دوستان دلسوز اعتراضی به خود محوری اسرا و شهدای جنبش سبز و اصلاح طلب دارند به آدرس زندان اوین یا  بهشت زهرا نامه  بنویسند و قدری نصیحتشان کنند .

پس از عمومیت یافتن طرح مقابله با معضل نظارت استصوابی در جامعه  ، نهضت آزادی در تاریخ 17 اسفند 86 با رویکردی مثبت به این گزینه در اعلامیه ای تحت عنوان «اعتراض به ‌انتخابات غير آزاد، مشاركت تنها در حوزه‌هايي كه ‌امكان رقابت موثر وجود دارد» نوشته بودند که:

« به مردم عزیز ایران پیشنهاد می‌کند كه به منظور اعتراض به‌انتخابات فرمايشي، تنها در حوزه‌هايي كه ‌امكان رقابت مؤثر وجود داشته باشد به نامزدهايي رای دهند که می‌توانند با پيروي از روش و منش مدرس‌ها، مصدق‌ها، بازرگان‌ها و سحابی‌ها، شجاعانه به دفاع از حق حاکمیت ملی و حاکمیت ملت ایران پرداخته، آزادی مردمان را به مال و مقام ناچیز دنیا نفروشند».


جبهه مشارکت ایران اسلامی (متشکل از هفده تشکل و حزب سیاسی) ، پس از دور اوّل انتخابات مجلس هشتم ، در بیانیه تحلیلی خود در تاریخ 29 اسفند 86 آورده‌ بودند که:
 
« جبهه مشاركت ايران اسلامي در ارزيابي شرايط موجود و نتايج انتخابات مجلس هشتم فضاي ژلاتيني و متفاوت از گذشته را مي‌بيند و از عمل سياسي و انتخاباتي مردم رأی ‌دهنده و نيروهاي سياسي اصلاح‌طلب نوعي رشد يافتگي و بلوغ سياسي را درمي‌يابند و اينكه «حضور معترضانه»‌ مي‌تواند راهبرد جديد براي مواجهه با عرصه تنگ سياسي ايران باشد. از اين رو از همه نيروهاي سياسي اصلاح‌طلب مي‌خواهد كه با تجميع نيروها در مسيري واحد راه آينده را هموار نمايند. تجربه ‌انتخابات شوراهاي سوم و مجلس هشتم نشان داده ‌است كه تجميع نيروهاي اصلاح‌طلب (به رغم تفاوت‌هاي نگرشي) حضور معترضانه حتی در شرایط سخت را سد شکن و نتیجه بخش میدانند».

آقای عیسی سحر خیز روزنامه نگار مجروح و اسیر که در دورۀ اصلاحات مدیر کل مطبوعات داخلی بودند ، در اسفند ماه 86 طی مقاله‌ای منظور طرح برون رفت از دور باطل انتخابات مهندسی شده را حفظ آبروی نظام دانسته‌اند. ایشان بعداً نیز تا زمان برگزاری مرحله دوم انتخابات طی سه مقاله با عنوانهای رالي انتخابات در چالش تحريميان پيگير - رالی انتخابات و رقابتها -و چالش عقل و احساس- به‌استدلال‌های طرفداران تحریم انتخابات در مقابل باورمندان به شرکت فعال و معترضانه در آن پرداخته‌اند، ونهایتاً در مقاله چالش عقل و احساس در مورد استفاده از راهکار مشارکت فعال و معترضانه در انتخابات، شخصاً آنرا بعنوان سخت‌ترین گزینه پیش روی اصلاح‌طلبان میدانستند.

در اواخر فروردین 87 و با نزدیک شدن زمان برگزاری مرحله دوم انتخابات، معترضین به روند کلی ردّ صلاحیتها برنامه‌های اعتراضی خود را رساتر بیان نمودند از جمله آقای تاج‌زاده در سخنرانی خود در مجمع دانش‌آموختگان ایران اسلامی با روشن بینی تمام از بستر سازی اقتدار گرایان برای سلطۀ نظامیان بر مقدّرات کشور گفته بودند که:

شعار دولت کودتا این بود؛ سیاست وحکومت در ایران یعنی اعلیحضرت و دیگر هیچ .... ما اسم استراتژي خود را در زمان يكدست شدن قدرت در داخل كشور «حضور معترضانه» گذاشته‌ايم، يعني براي دفاع از آرمان‌‌هاي مردم فعاليت مي‌كنيم و در انتخابات حاضر مي‌شويم و ضمن دفاع از عقايد خود، به رفتارهاي تماميّت‌خواهانه و غيرقانوني جناح حاكم اعتراض مي‌كنيم و مي‌كوشيم ضمن جلوگيري از نظامي شدن فضا، امكان تداوم سياست‌ورزی در شرايط موجود را حفظ كنيم تا نااميدی مطلق جامعه را فرا‌نگيرد و نگاه به خارج از كشور يا روش‌هاي خشن معطوف نشود. روشن است موفقيت ما در اين زمينه به عملكرد اصولگراها نيز بستگي دارد كه چه مقدار غرور و مستي را كنار بگذارند و به شيوه‌ای عقلاني كشور را اداره كنند....
و نیز اینکه:

استراتژي دوم اين است كه ما در هر شرايطي كه به سر مي‌بريم اجازه ندهيم،‌ طرفداران تك صدايي و روش‌هاي استبدادي يك گام جلوتر بيايند. بايد آنان را هر جا كه هستند متوقّف كنيم و سپس در جهت عقب‌نشيني آنان بكوشيم. اين استراتژي احتياج به حضور معترضانه دارد، يعني در زماني كه قدرت از شما انتظار «بله چشم فوري» گفتن دارد، شما در صحنه حاضريد اما مي‌گوييد... نه !

-
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در گزارش تحلیلی خود از انتخابات مجلس هشتم؛ اعلام نمود که:

« به‌اعتقاد ما، راهبرد كلي متّخذه توسط ائتلاف اصلاح ‌طلبان، يعني مشاركت مشروط و معترضانه، راهبردی صحيح و اصولی بوده كه‌اقدام عملی متناسب با آن در انتخابات اخير؛ مشاركت فعال در حوزه‌هاي انتخابيّه‌ای كه‌امكان رقابت واقعي و جدي برای اصلاح‌طلبان وجود داشته و پرهيز از مشاركت و مشروعيت بخشی به‌ انتخابات در حوزه‌های غير رقابتي، در اعتراض به روند جاري بود. همچنين در خصوص انتخابات در حوزه‌هايی كه در آن مشاركت داريم نيز، راهبرد فوق را به مفهوم نشان دادن عكس العمل درخور نسبت به تخلفات انتخاباتی مجريان و ناظران در امر برگزاري انتخابات سالم، حتی تا مرز كناره‌گيری از انتخابات در هر مرحله از آن تلقی مي كنيم. بنابراين ضمن اينكه به عنوان بخشی از ائتلاف اصلاح‌طلبان به سهم خود مسئوليت اقدامات انجام شده را مي‌پذيريم و اين پذيرش را يكي از لوازم شكل گيری و تداوم ائتلاف تلقی می ‌کنیم، همانگونه كه در بيانيه قبلي خود كه پيش از برگزاری مرحله‌اول انتخابات صادر شد، به‌اقتضای شرایط، اجمالاً بيان كرديم، معتقد بوديم كه‌اصلاح‌طلبان در تبعيت از راهبرد اعلام شده خود، ضمن مشاركت جدی در انتخابات 50 كرسي رقابتي، مي بايست از معرفي نامزد در ساير حوزه‌های انتخابيه كه حاصلي جز اتلاف توان و تضييع نيرو و روحيه‌اصلاح‌طلبان و سوء استفاده برگزاركنندگان انتخابات غيررقابتی نداشت، خودداری مي‌كردند.

سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران ضمن تشكر از رفتار انتخاباتی آگاهانه و هوشمندانه شما كه به تناسب شرايط متفاوت موجود به وقوع پيوست، به عنوان جمع‌بندی عملكرد اصلاح‌طلبان در انتخابات گذشته و چگونگي استمرار اين فعاليت‌ها در آينده، اعلام مي‌نمايد علی رغم انتقادات موجود به برخی تصميمات تاكتيكی اصلاح‌طلبان در انتخابات اخیر كه در این بیانیه نيز به گوشه‌اي از آن‌ها اشاره شد و در صورت اجتناب از آن‌ها و جایگزین ساختن تاکتیک‌هایی متناسب با راهبرد متخذه، دست‌آوردهای به مراتب بيشتری نصيب اين جناح مي‌کرد، معتقد است كه حضور در انتخابات اخير بر مبناي راهبرد «مشاركت مشروط و معترضانه» و با حفظ همگرايی و ائتلاف فراگير اكثريت قريب به‌اتفاق اصلاح‌طلبان صورت گرفت، اقدام صحيحي بوده‌است كه مي بايست با رفع نواقص و کاستی‌های آن، مبنای حركت اصلاح‌طلبان در انتخابات آتی قرار گيرد. ما بايد با پيگيری و وفاداری به تمامي اجزای راهبرد فوق، از جمله؛ ملحوظ داشتن قطعی معیارها و شروط تعیین شده برای مشارکت در انتخابات، راه پر پيچ و خم، صعب و دشوار اصلاحات را ادامه داده و مخاطرات پيش روی كشور و نظام را مرتفع سازیم».

مسئله فوری تری که مشغله ذهنی این روزها است دور کردن نائره جنگ و قحطی ناشی از تحریم بین المللی   از دامن کشور است .قهر نمودن و تحریم  انتخابات و ترک صحنه سیاسی  که از طرف حکومت هم  القا میشود و گروههایی بدلایل مختلف از آن استقبال میکنند تنها دست جنگ طلبان داخلی و شرکای خارجی آنها را باز میگذارد .حضور مردم در صحنۀ سیاسی بجای تحریم به استحاله و یا تسلیم حاکمیت بخواست ملی منجر میشود.
 خردادی دیگر در راه است و تا آن زمان مناسبتها و فرصتهای متعددی برای گفتگو و بحث در مورد خود محوری ها وجود دارند . باید از آقای واحدی تشکر نمود که اخطار آغاز مبارزه و ورود اصلاح طلبان بدلی را  این دور را چند ماهی زودتر آگهی نمودند.






۳ نظر:

  1. جناب صیاد عزیز
    آیا تجربه انتخابات (انتصابات) 88 و انبوه زندانیان هنوز هم شما را بیدار نکرده و یا خودفریبی را با خلط مبحث (تفاوتهای اساسی شرکت در انتخابات مجلس با ریاست جمهوری)در پیش گرفته اید ویا توجیه اشتباهتان شما را به عکس العمل وادار مینماید آیا درسی که سوءاستفاده دربار ولایت مطلقه سپاه اراذل !! از حماسه حضور درآن انتخابات برای توجیه حکومت جور و تجاوز کرد را نگرفته اید ؟؟؟ به چه کسی میخواهید ثابت کنید ؟ به دستگاه رهبری ؟ به پشتیبانان ولایت مطلقه ؟ به مردم ؟ یا به خودتان ؟ ایا برای گزیده شدن از یک سوراخ به زمان بیشتری برای فراموشی نیاز نیست !!!؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. آقای فرهاد
      لطفاً توجه فرمایید که در مقابل آرای هدفمند جامعه، حاکمیت مجبور به تمکین (انتخاب آقای خاتمی) یا کودتا ( انتخاب آقای موسوی)میباشد چون تقلب و آمار سازی پاسخگوی نیاز مشروعیت طلبی حکومت نیست. کارشناسان مجرب و پیشکسوتان سیاسی که با ساز و کار انتخابات از نزدیک آشنا بوده اند این تحلیل را قبول نموده اند . برای نزدیک به شصت هزار صندوق رآی گیری با احتساب هر صندوق حدود 15 نفر کار گزار حکومتی حاکمیت باید به نهصد هزار نفر آموزش تقلب بدهد که این غیر ممکن است و کودتا را ترجیح میدهد. رسوایی از این بیشر؟

      حذف
  2. با سلام
    من همیشه فکر میکنم ما مات شدیم.منظور از ما یعنی کسائی که میخواهیم وضع عوض بشه ولی نه از طریق جنگ و تحریم و ...
    اگر تحریم کنیم عاقبت نهضت آزادی در پی ماست.یعنی دارای اجر و قرب میشیم ولی کار مفیدی برای حال جامعه نکردیم.اگر هم شرکت کنیم که باز هم تقلب و یاس بیشتر. امید کمی بود که شاید آقا تصمیم گرفته باشه که این دوره تقلب نشه.اما با سخنرانی چند روز پیش آب پاکی رو ریخت و گفت کسی حرف انتخابات آزاد رو هم نزنه.
    طرح شما یعنی رای باطله دادن در صورت تایید نشدن خاتمی یا رفسنجانی یا نیومدن آنها، بد نیست اما فرض کنیم این اتفاق هم افتاد. بعدش چی؟ ما توی طرحهایی که میدیم همیشه قدری هم روی شعور طرف حساب میکنیم. اما ایا شما شعوری میبینی؟
    اگر حاکمین کوچکترین علاقه ای به ایران و حتی بقاء همین نظام داشتند نباید دور قبل کودتا میکردند.چون مدیریت احمدی نژاد معلوم بود چی میشه آخرش.همه میدونستن ایران هر روز بدتر میشه با وجود این آقا.اما در کمال تعجب این کار رو کردند و آبروی خودشون رو بیش از پیش بردن و تازه به هیچی هم نرسیدن جز بدبختی بیشتر.
    اگر عقلانیتی در کار بود از طرف زعما ، خیلی طرحها میشد داد.اما با این وضع واقعا نمیدونم چی میشه؟ هر کاری بکنیم باز اونها یک کاری میکنن که ظاهرا برنده بشن.باز خامنه ای میاد و از یک کاندیدا طرفداری میکنه و بر همه مریدانش تقلب بنفع اون نامزد واجب میشه...

    پاسخحذف