۱۳۹۱ مهر ۴, سه‌شنبه

روشنفکران مدل 57 و تحریم انتخابات


روشنفکران مدل 57 و تحریم انتخابات

اصل این مقاله  در سایت امروز و قبل از انتخابات مجلس در سال 90منتشر شد

روشنفکران مدل 57  و تحریم انتخابات


امسال سال بت شکنی است و به همین مناسبت  پیام نوروزی ایرانیان با فراخوان " نه به حاکمیت"  شروع میشود.  دوازدهم اسفند ماه  روز مبارکی است. فرصتی طلائی برای نه گفتن،  و اثبات اقتدار ملت بر حکومت.  روز رستن  و رهائی  برای همۀ ایرانیان دیر زمانی است که  همگان  درانتظار این صبح امید و  پیروزی روشنایی بر ظلمتبسر میبرند.  مردم آزاده  ازهر تبار ، قومیت ، باور و نحله فکری که باشند، در این نو- روز بر بینی لویاتان ارتجاع و استبداد ، مهار میزنند و این دوالپای خبیث را به زیر میکشند، وجود  مزاحم و نکبت باری که  ، سالها است حسرت نفس کشیدن در فضای آزاد را بر دل مردم این دیار  نهاده  ، و فرصت خود بودن را از آنان سلب کرده است. بزودی این حال و هوای خفقان آور با تنبیه و تحقیر ، دیکتاتوری  برای همیشه به پایان میرسد. در آینده  بسیاری در منطقه  از این روز به یوم النکال تعبیر خواهند نمود.

 اتین دو لابوئتی در سال ۱۵۵۰ میگفت اگر صبحگاهی پس از آنکه از خواب برمیخیزیم، همه به جای "آری" یکصدا، یک "نه" به جبار بگوییم و به جای "تعظیم" به وی،  از او "روی برگردانیم" در طرفةالعینی دیکتاتور به زیر میآید و بدون آنکه قطرەای خون ریخته شود مبارزە برعلیه  ستمکاری به نتیجه میرسد.   آن صبحگاه در روز دوازدهم اسفندماه ، روز رسمی  نه گفتن به دیکتاتور میباشد.  ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار بوده اند تا این روز فرا رسد، از تباهکاری سردمداران افسار گسیخته گرفته تا مقاومت نیروهای کارگری، دانشجویی، فعالین حقوق بشر و مردم نهادها، روشنگری روزنامه نگاران و نویسندگان ، انذارهای  نظامیان شرافتمند  و ژرف بینی سیاستمداران وارسته ، همگی نقش و سهم  خود در پیدایش این روز را داشته اند .اصولاٌ صندوق انتخابات به منزله تابوت دموکراسی است که از آن هیولای استبداد  بر میخیزد و این ترفندی است که فرادستان با سفسطه تساوی حقوق عالم و عامی بدل از انتخاب اصلح توسط متخصصین و خبرگان  از روز اول بعنوان  تشریفات مهم و یا مقدس به دنیای دموکراسی حقنه کرده اند.  در این روز،  صندوقهای رأی گیری بمثابه جامهای زهر آماده پر شدن از پاسخهای استبداد کش مردم بصورت رأی اعتراضی (باطله) برای حاکمیت میباشند. و این مقدمه ای روشن  برای نه گفتن های دیگر و نافرمانی مدنی در مراحل بعدی خواهد بود.  نظری ملی و قاطع مبنی بر طرد حکومتهای جور و دولتهای دست نشانده  و تبهکار  از این مرز و بوم برای همیشه.
جبهۀ دوم خرداد از سالها پیش منتظر این رویداد و ثبت و ضبط قانونمند آن،  از طریق حضور فعال در صحنه و مخالفت قانونی با انتخابات فرمایشی بوده است . بد نیست ابتدا به قسمتی از مقاله آقای علی اصغر حاج سید جوادی در مورد آنانکه از خارج برای داخل نسخه تحریم می پیچند توجه کنیمآقای حاج سید جوادی از جمله  مینویسد  که :
"شرکت میلیونها مردم ایران در انتخابات خرداد ۱٣٨٨ ریاست جمهوری با وجود شناخت قبلی از استمرار تقلب و تجاوز در صندوق‌های رأی در تاریخ چندین دهساله انتخابات؛ اولین پیام مردم ایران در اراده برای خروج از مدار بسته دین و دولت در نظام استبداد چندین صد ساله ایران بود. به عبارت دیگر مردم ایران با عبور آگاهانه و شجاعانه از نظام ولایت مطلقه فقیه که انقلاب ۱٣۵۷ دولت را در دین مستهلک کرده و قرآن و چماق را در یک کفه نهاده بود؛ خواستار جدائی دین از دولت (بخوانید جدایی دولت، از دین ) و دولت از حکومت از راه آرای خود در انتخابات ریاست جمهوری بودند. هدف این‌‌ گام نخستین به سوی صندوق‌های رأی و خیزش پس از آن بر علیه صندوق‌های دزد زده پیام عمومی مبارزه برای تحقق حقوق مشترک یا آزادی‌های فرامذهبی و فراجنسی و فراعقیدتی بود، این پیام؛ جهانی و عمومی یا اونیورسل است که طنین آنرا این روزها از گلوی مردم روسیه بر علیه تزار جدید پوتین که در سر سودای استبداد استالینی دارد می‌شنویم؛ و همچنین از مردم اسرائیل که فارغ از تجاوز ۶۰ ساله اسرائیل به حق مردم فلسطین اعتراض به دولتی است که در مجلس اسیر ارتجاعی‌ترین قشر پرستندگان و زمین‌خواران صیون هستند. این پیام اگر سبز است و یا سفید و یا سرخ و سیاه پیامی جهانی برای حقوق و ارزش‌های مشترک انسان است. این پیام؛ پیام عبور از مرز تنوعات فکری و منافع فردی و گروهی و خودخواهی‌ها و خودمحوری‌هاست؛ این پیام سنگ اساسی استیفای حقوق و ارزش‌ها و آزادی‌های مشترک و هدف اصلی استقرار حاکمیت مردمی و حکومت مردم‌سالاری است".
  علاوه بر وشنفکران مدل 57 اشخاص وگروههایی  که با انگیزه های مختلف به تحریم انتخابات و واگذاری در بست میدان به حاکمیت  دامن میزنندعبارتند از:
1 - آنهایی که  بدون تجربه و یا کمترین تصوری از شرایط  لازم  برای تقلب سازمان یافته در انتخابات، که درک آن، آنهم در وضعیت دو قطبی بودن حاکمیت چندان مشکل نیست،  واژه تحریم را طوطی وار تکرار و صادقانه فکر میکنند که این روش به زوال حکومت می انجامد.
2 - افراد و گروهها ی کوچک و  تک محوری که بدلیل ضعف ، هیچوقت نه خواسته و نه توانسته اند  درصحنه سیاسی حاضر شوند ، اکنون با سر دادن شعار تحریم در حقیقت جز هم آوایی با یکدیگر (که البته کار خوبی است) کار جدیدی نمیکنند.  بیشتر آنها  از دور دستی بر آتش داشته و دارند . وقتی در فضای اینترنتی به بعضی شان گفته شد ، برنامه شما پس از تحریم و اطمینان یافتن  از عدم مشروعیت  حاکمیت (که لابد تا کنون از آن  بیخبر بوده اید )،  چیست؟ وبرنامه ای را که در سر دارید  ، چرا تا بحال انجام نداده اید و چرا اکنون انجام نمیدهید ؟! پاسخی نداشتند. از آنها ساده تر کسانی که میخواهند با خانه نشینی و خلوت کردن حوزه‌های رأی گیری، از انتخابات مشروعیت زدائی کنند و بقولی استبداد را از رسمیت بیاندازند. معلوم نیست چه کسی در مشروع نبودن حاکمیت و بی پایه بودن انتخاباتش تردید دارد که این هموطنان  میخواهند با قهر نمودن از حقوق خود و ترک تنها راه اعتراض قانونی و ممکن،  آنرا ثابت کنند.؟ از طرف دیگر آیا  امکان جمع کردن سیاهی لشکر و جیره خوارانی که موظف به پر کردن چند حوزه رأی گیری برای فیلم برداری و اجرای شو تلویزیونی باشند  و یا امکان استفاده از فیلمهای  آرشیوی برای دستگاه حکومتی وجود ندارد ؟ 
3 -  مهمترین خطی که به تحریم دامن میزند آنها هستند که منافع مستقیم  یا  منفعت بالقوه ای در بقای حاکمیت دارند . دست اندرکاران قدرت میدانند که با تحریم معترضین و عدم شرکت آنان راحت تر میتوانند از این بحران بگذرند تا بعداً به اختلافات و تسویه حسابهای داخلی و حذف یکدیگر برسند. آنها با شانتاژ خبری تعیین مصادیق مجرمانه تحریم انتخابات و در صدر قرار دادن این نوع اخبار، از طرفی به  گروههای سنتی و جیره خوار طرفدار خود یاد آوری میکنند که در انتخابات شرکت کنند و از طرفی بر اساس آموزه الانسان حریص علی ما منع ، مخالفین خود را بیشتر به تحریم و ترک صحنه  تحریص مینمایند. این خط با کمک گیری از چهره های شناخته شده ای که جنبش سبز با آنها آشناست و داشتن وسایل ارتباطی گسترده در خارج از کشور بخوبی و در این راه ،  پیش رفته و  در  یک جمله از این  جنبش برای رسیدن به هدف خود  سواری میگیرد. 
تحریم ، قهر و خانه نشینی  در روز انتخابات یک نوع بی عملی است که حکومت باطناً خواستار آنست تا  با خوشحالی  آنرا به سکوت،  و تعبیر نمودن  این سکوت به رضایت مردم،  با  فراغ بال به حل وفصل مناقشات باندهای درونی خود  برسر تقسیم غنائم و رانت ها  از ثروت ملی بپردازد و حتی ادعای کسب مشروعیت هم بنماید. ایجاد در گیریهای میدانی نیز، جز  دادن مستمسکی برای  تهاجم و خشونت بیشتر  بدست چماقداران حکومتی ، و تحمل صدمات انسانی و تلف کردن انرژی نیست  ولی بزرگترین خسارت قهر نمودن از انتخابات ، به هدر دادن این  فرصت طلائی است .
جبهه گسترده اصلاحات  دیر زمانی است  که استراتژی حساب شده ای را، برای برهم زدن این بساط کهنه  ، و تبدیل انتخابات فرمایشی   به یک  رفراندم ملی، تدارک دیده است. این جبهه  پس از خود داری از معرفی یا تأیید داوطلب و بیرون کشیدن تمام نیروهای خود از میدان انتخابات مهندسی شده  ، برای اینکه اقدامش حمل به تحریم نشود ،اعلام نمود،  که مردم میدانند با چنین انتخاباتی چگونه برخورد کنند. چگونگی این برخورد  هم که  تشکلها و شخصیتهای مجرب در مورد آن به تفصیل سخن گفته اند،  یک راهبرد همیشگی و برای همه زمانها است. این  روش مبارزه دائم و بی خشونت  این خواهد بود که تا وقتی در انتخابات مکر و ملعنت وجود دارد ، مشارکت فعال و معترضانه، و پر کردن صندوقهای با آرای اعتراضی( کاملاً باطل شده) که  ابلاغ  سلب مشروعیت به هر رژیم توتالیتر است ، در دستور کارمیباشد.
عوامل حکومت با اطلاع کامل  از استراتژِی فوق در چهار سال گذشته ، به راهکارهایی مانند تجمیع و تعلیق انتخابات و طرح انتصاب رئیس جمهور از سوی مجلس فرمایشی دل بسته و  بدفعات شرائط موجود را درد سر ساز ترین انتخابات و سونامی سال  نامیده 90 و با  گفتن "پناه بر خدا از فتنه ای که فتنه ۸۸ در برابرش تنها یک رزمایش بود!" و  نظائر آن عمق درماندگی خویش را بروز داده اند. ولی چون نداشتن راهی غیر از قانونگرائی یعنی  کاری که مساوی با مرگ سیاسی آنان میباشد برایشان مسلم است ،  همچنان  در کار خود معطل و حیران مانده اند .
  در این مقطع تاریخی لازم است تا  یکبار دیگر از باب فایده، سابقه و خلاصه اظهار نظرهای پیشکسوتان  سیاسی در مورد میزان  تأثیر روش فوق را،  با دقت مرورکنیم و آنها را فصل الخطاب قراردهیم .
  در سال 86 پیش ازانتخابات ، که طبق  معمول بحث‌هائی در مورد مقابله با بازی همیشگی شورای نگهبان ، و خلافکاریهای مختلف حکومت در بین اصلاح طلبان وجود داشت ، راهکاری پیشنهاد شده بود که بعداً « مشارکت فعال و معترضانه در انتخابات» نام گرفت. آن درخواست چنین بوده است:

انتخابات، فرصتی است برای تغییر شرایط بازی
شرکت حداکثری در انتخابات و برگزیدن نمایندگان واقعی مهم ‌ترین راه نجات جامعه از بن‌بستهای سیاسی داخلی و خارجی است. حضور پر رنگ ملت در صحنه سیاست و تصمیم‌گیری، موجب رعب اقتدارگرایان و هراس بیشتر بیگانگان از دست زدن به ‌اقدامات ایذائی و حادثه ‌آفرینی میشود. از دست دادن این فرصت موجب گسترش بیشتر فساد در مدیریّت و سرنوشت کشور خواهد بود. بنابراین سهل‌انگاری و از آن بدتر تحریم انتخابات بمعنی واگذاری عرصه و اعیان مملکت به غیرخودی هاست.
چون شرکت در انتخابات فرمایشی بمثابه ریختن آب به آسیاب حاکمیت اقتدارگراست و شرکت کم رنگ ملت در انتخابات زمینه بهره ‌برداری دشمن خارجی را فراهم میکند چاره کار در این مخمصه، ریختن رأی باطل شده به صندوق رأی در حوزه‌هائی است که قرار است انتخابات در آنها بشکل فرمایشی و تک حزبی برگزار شود. این رویّه میتواند هر انتخاباتی را به چیزی در حد رفراندوم تبدیل نماید. این اقدام که هماهنگی لازم از سوی افراد، نیروها و مطبوعات دلسوز و وفادار به جامعه را میطلبد خط بطلانی بر امیال خودپرستان داخلی و آزمندان خارجی خواهد بود. حال که تنها فقط یک امکان برای ابراز نظر وجود دارد مردم این فرصت را دارند تا در حوزه‌هائی که داوطلبان واجد شرایط وجوددارند با انتخاب نمایندگان واقعی، دموکراسی را در کشور حاکم نمایند و درصورت تحمیل داوطلب غیر مردمی به هر حوزه رأی‌دهندگان با ریختن رأی باطل شده خود به صندوقها، به تمامیت‌خواهان یک نه بزرگ بگویند و اصلاح و یا خلع ید تدریجی آنان از ابزار حکومتی و برگرفتن نقاب دموکراسی از چهره شان را شروع کنند.
گرچه فرصت برای انتخابات پیش ‌رو محدود است ولی داشتن یک برنامه جامع از سوی خیر خواهان و عاقبت اندیشان فرصت توطئه‌های در هم پیچیده از سویخنّاسان را از آنان سلب میکند.
از نیروهای اصیلی که دلباخته قدرت نیستند، انجمنهای غیر دولتی، جوامع دانشگاهی و فرهنگی، نیروهای کارگری، جامعه زنان که تصمیمات و رأیشان بیشترین تأثیر را در انتخابات دارد، بدنه نیروهائی که بنام آنها انواع شرارتها و مظالم بر جامعه و افراد تحمیل میشود و نیز جامعه وبلاگ‌نگاران تقاضا میشود که با قراردادن چنین برنامه‌ای در اولویت کاری خویش و تبلیغ حداکثری از آن ،به ‌استقرار آزادی، استقلال و عدالت واقعی در جامعه و هدایت حکومتگران در جهت قبول و بکارگیری یک  دولت مردُمرای  یاری رسانند. برای همیشه یادمان باشد که تا انتخابات وجود دارد امکان گفتن نه و تغییر دادن شرایط نیز وجود دارد. این تصمیم اگر عمومیّت یابد مقابله با آن برای حاکمیّت اقتدارگرا غیر ممکن است. 

برداشت سازمانها وشخصیتهای مختلف سیاسی از این درخواست در جبهۀ منتقدین حکومت که  هنوز ارادۀ اصلاح و براه آوردن حاکمیت نزد آنان پا برجا و در عین حال مخالف تحریم انتخابات بودند  بشرح ذیل بود:
- در تاریخ 17 اسفند نهضت آزادی با رویکردی مثبت در اعلامیه ای تحت عنوان «اعتراض به‌انتخابات غير آزاد، مشاركت تنها درحوزه‌هايي كه ‌امكان رقابت موثر وجود دارد» نوشته بودند که:
به مردم عزیز ایران پیشنهاد می‌کند كه به منظور اعتراض به‌انتخابات فرمايشي، تنها در حوزه‌هايي كه ‌امكان رقابت مؤثر وجود داشته باشد به نامزدهايي رای دهند که می‌توانند با پيروي از روش و منش مدرس‌ها، مصدق‌ها، بازرگان‌ها و سحابی‌ها، شجاعانه به دفاع از حق حاکمیت ملی و حاکمیت ملت ایران پرداخته، آزادی مردمان را به مال و مقام ناچیز دنیا نفروشند.»
 لازم به ذکر است که نهضت آزادی در بیانیه قبلی خود قائل به بیهودگی رأی دادن در وضعیت آن روز بودند.

- جبهه مشارکت ایران اسلامی (متشکل از هفده تشکل و حزب سیاسی) ، در مورد انتخابات مجلس هشتم در بیانیه تحلیلی خود پس از دور اوّل انتخابات در تاریخ 29 اسفند 86 آورده‌ بودند که:
جبهه مشاركت ايران اسلامي در ارزيابي شرايط موجود و نتايج انتخابات مجلس هشتم فضاي ژلاتيني و متفاوت از گذشته را مي‌بيند و از عمل سياسي وانتخاباتي مردم رأی ‌دهنده و نيروهاي سياسي اصلاح‌طلب نوعي رشد يافتگي و بلوغ سياسي را درمي‌يابند و اينكه «حضور معترضانه»‌ مي‌تواند راهبرد جديد براي مواجهه با عرصه تنگ سياسي ايران باشد. از اين رو از همه نيروهاي سياسي اصلاح‌طلب مي‌خواهد كه با تجميع نيروها در مسيري واحد راه آينده را هموار نمايند. تجربه ‌انتخابات شوراهاي سوم و مجلس هشتم نشان داده ‌است كه تجميع نيروهاي اصلاح‌طلب (به رغم تفاوت‌هاي نگرشي) حضور معترضانه حتی در شرایط سخت را سد شکن و نتیجه بخش میدانند.
آقای عیسی سحر خیز روزنامه نگار در بند  که اینک بر اثر مصدومیت در زندان، به بیمارستان منتقل شده ، در اسفند ماه 86 طی مقاله‌ای از جمله منظور  طرح برون رفت از دور باطل انتخابات مهندسی شده را حفظ آبروی کشور! دانستند. ایشان بعداً نیز تا زمان برگزاری مرحله دوم انتخابات طی سه مقاله با عنوانهای رالي انتخابات در چالش تحريميان پيگير - رالی انتخابات و رقابتها - و چالش عقل و احساس- به‌استدلال‌های طرفداران تحریم انتخابات در مقابل باورمندان به شرکت فعال و معترضانه در آن پرداخته‌اند، ولی در مقاله چالش عقل و احساس در مورد استفاده از راهکار مشارکت فعال و معترضانه در انتخابات، شخصاً آنرا بعنوان سخت‌ترین گزینه پیش روی اصلاح‌طلبان میدانستند.
در اواخر فروردین 87 و با نزدیک شدن زمان برگزاری مرحله دوم انتخابات، معترضین به روند کلی ردّ صلاحیتها برنامه‌های اعتراضی خود را رساتر بیان نمودند از جمله آقای مصطفی تاج‌زاده     درسخنرانی خود در مجمع دانش‌آموختگان ایران اسلامی با روشن بینی تمام از بستر سازی اقتدار گرایان برای سلطۀ نظامیان بر مقدّرات کشور گفته بودند که  :
شعار دولت کودتا این بود: سیاست وحکومت در ایران یعنی اعلیحضرت و دیگر هیچ .... ما اسم استراتژي خود را در زمان يكدست شدن قدرت در داخل كشور«حضور معترضانه» گذاشته‌ايم، يعني براي دفاع از آرمان‌‌هاي مردم فعاليت مي‌كنيم و در انتخابات حاضر مي‌شويم و ضمن دفاع از عقايد خود، به رفتارهاي تماميّت‌خواهانه و غيرقانوني جناح حاكم اعتراض مي‌كنيم و مي‌كوشيم ضمن جلوگيري از نظامي شدن فضا، امكان تداوم سياست‌ورزي در شرايط موجود را حفظ كنيم تا نااميدي مطلق جامعه را فرا‌نگيرد و نگاه به خارج از كشور يا روش‌هاي خشن معطوف نشود. روشن است موفقيت ما در اين زمينه به عملكرداصولگراها نيز بستگي دارد كه چه مقدار غرور و مستي را كنار بگذارند و به شيوه‌اي عقلاني كشور را اداره كنند....
و نیز اینکه:
استراتژي دوم اين است كه ما در هر شرايطي كه به سر مي‌بريم اجازه ندهيم،‌ طرفداران تك صدايي و روش‌هاي استبدادي يك گام جلوتر بيايند. بايد آنان را هر جا كه هستند متوقّف كنيم و سپس در جهت عقب‌نشيني آنان بكوشيم. اين استراتژي احتياج به حضور معترضانه دارد، يعني در زماني كه قدرت از شماانتظار «بله چشم فوري» گفتن دارد، شما در صحنه حاضريد اما مي‌گوييد... نه !

- سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در گزارش تحلیلی خود از انتخابات مجلس هشتم؛ اعلام نمودند که:
به‌اعتقاد ما، راهبرد كلي متّخذه توسط ائتلاف اصلاح‌طلبان، يعني (مشاركت مشروط و معترضانه)، راهبردی صحيح و اصولي بوده كه‌اقدام عملي متناسب با آن در انتخابات اخير؛ مشاركت فعال در حوزه‌هاي انتخابيّه‌اي كه‌امكان رقابت واقعي و جدي براي اصلاح‌طلبان وجود داشته و پرهيز از مشاركت و مشروعيت بخشي به‌انتخابات در حوزه‌هاي غير رقابتي، در اعتراض به روند جاري بود. همچنين در خصوص انتخابات در حوزه‌هايي كه در آن مشاركت داريم نيز، راهبرد فوق را به مفهوم نشان دادن عكس العمل درخور نسبت به تخلفات انتخاباتي مجريان و ناظران در امر برگزاري انتخابات سالم، حتي تا مرزكناره‌گيري از انتخابات در هر مرحله از آن تلقي مي كنيم. بنابراين ضمن اينكه به عنوان بخشی از ائتلاف اصلاح‌طلبان به سهم خود مسئوليت اقدامات انجام شده را مي‌پذيريم و اين پذيرش را يكي از لوازم شكل گيري و تداوم ائتلاف تلقی مي‌کنیم، همانگونه كه در بيانيه قبلي خود كه پيش از برگزاري مرحله‌اول انتخابات صادر شد، به‌اقتضای شرایط، اجمالاً بيان كرديم، معتقدبوديم كه‌اصلاح‌طلبان در تبعيت از راهبرد اعلام شده خود، ضمن مشاركت جدي در انتخابات 50 كرسي رقابتي، مي بايست از معرفي نامزد در ساير حوزه‌هاي انتخابيه كه حاصلي جز اتلاف توان و تضييع نيرو و روحيه‌اصلاح‌طلبان و سوء استفاده برگزاركنندگان انتخابات غيررقابتي نداشت، خودداري مي‌كردند.
سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران ضمن تشكر از رفتار انتخاباتی آگاهانه و هوشمندانه شما كه به تناسب شرايط متفاوت موجود به وقوع پيوست، بهعنوان جمع‌بندي عملكرد اصلاح‌طلبان در انتخابات گذشته و چگونگي استمرار اين فعاليت‌ها در آينده، اعلام مي‌نمايد علي رغم انتقادات موجود به برخي تصميمات تاكتيكي اصلاح‌طلبان در انتخابات اخیر كه در این بیانیه نيز به گوشه‌اي از آن‌ها اشاره شد و در صورت اجتناب از آن‌ها و جایگزین ساختن تاکتیک‌هایی متناسب با راهبرد متخذه، دست‌آوردهاي به مراتب بيشتري نصيب اين جناح مي‌کرد، معتقد است كه حضور در انتخابات اخير بر مبناي راهبرد «مشاركت مشروط و معترضانه» و با حفظ همگرايي و ائتلاف فراگير اكثريت قريب به‌اتفاق اصلاح‌طلبان صورت گرفت، اقدام صحيحي بوده‌است كه مي بايست با رفع نواقص و کاستی‌های آن، مبناي حركت اصلاح‌طلبان در انتخابات آتي قرار گيرد. ما بايد با پيگيري و وفاداري به تمامي اجزاي راهبرد فوق، از جمله؛ ملحوظ داشتن قطعی معیارها و شروط تعیین شده برای مشارکت در انتخابات، راه پر پيچ و خم، صعب و دشوار اصلاحات را ادامه داده و مخاطرات پيش روي كشور و نظام را مرتفع سازيم.

 آن چه فوقاً ذکر شد حاصل تجربه و تصمیم  شخصیتهای  شناخته شده و با تجربه در امر سیاست و دست اندر کار در امر بر گزاری انتخابات بوده است .اینک که فرصت موعود  فرا رسیده و پیروزی کاملاً در دسترس میباشد، نباید تجربه‌ها و نظریات  گرانقدر وصائب فوق را رها کنیم.

 انتخابات  12 اسفند ماه 90 با شرایط  زیر بر گزار میشود:
خودی بودن نامزدهای حاضر در انتخابات  از نظر رژیم برای تهیه مجلس یکدست،
متکی بودن همه آنها به ارگانهای مختلف دولتی و حکومت و منابع قدرت در محل،
نظارت و کنترل باندهای رقیب  بر روند انتخابات، (بقول معاون سیاسی استان کهگیلویه بیش از 15 نفر برسر صندوقها هستند)،  که با  احتساب عوامل ستادی در مجموع باید جمعاً بیش از هشتصد هزار نفر دست اندرکار باشند.
از این رو انجام تقلب سازمان یافته  با وجود داوطلبان متعدد در هر حوزه غیر ممکن و دست زدن به کودتا توسط حکومت هم ، برعکس آنچه پس از انتخابات رئیس جمهوری انجام شد ، غیر ضروری و بی حاصل است.(تذکار اینکه در آن انتخابات حکومت یکدست و یکپارچه برای تقلب   میبایست تنها  از نمایندگان مهندس موسوی عبور کند  و در این انتخابات حکومت چند پاره  باید از نمایندگان چند هزار نفر داوطلبان محلی بگذرد تا تقلبی که ذینفع آن هم مورد دعوا است انجام شود شاید تصویر بهتری از غیر ممکن بودن تقلب در حوزه ها و حتی در ستادها را نشان دهد)
 از طرفی میزان آرای مخالفین و جنبش اعتراضی  در این انتخابات با توجه به ریزش مداوم نیروهای طرفدار رژیم باید بیش از هفتاد درصد یعنی رقمی بین سی وپنج تا چهل ملیون رأی باشد. حال اگر همه معترضین در این روز فرخنده با پر کردن صندوقها از رأی کاملاً باطل شده    یکصدا یک نه به دیکتاتور بگویند وی از اریکه قدرت فرو می افتد و  نمایش حاکم بازی  درایران  تمام میشود، ولی در صورت سهل انگاری معترضین، حاکمیت با عبور از بحران  فرصت باز پروری باندهای مورد نیاز  خویش را خواهد یافت .  بنا  براین در روز دوازدهم اسفند  با  حضور فعال و ابراز مخالفت قانونی که ثبت آن از طرف خود رژیم انجام میگیرد (و درغیراینصورت با لغو انتخابات پیروزی بزرگتری را نصیب جنبش اعتراضی مینماید)، سرنوشت خود  را رقم خواهیم زد.
به  اشخاص و گروههایی که با رها کردن خطوط اصلی خود، به خالی کردن میدان پرداخته اند،  یاد آوری مینماید که شما عزیزان  بخوبی میدانید که قهر نمودن از انتخابات  یا تحریم آن هیچ چیزی را تغییر نمیدهد. چون هیچ معیاری غیر از رفراندم رسمی برای اعطا و یا سلب  مشروعیت از یک نظام وجود ندارد، و پیش مقدمه چنین مرحله ای بروز جنگ و یا انقلاب در کشور و مجری آن یک دولت موقت یا یک نهاد بین المللی باید باشد . بعنوان دلیل  بر این مدعا علاوه بر تجربه ملموس در زمان انقلاب ، که شما از جمله کارگزاران آن بوده اید،   در حال حاضر  نمونه های عینی و متنوع آن در منطقه در حال شدن هستند. ولی تحمیل اقتدار ملی،  به رژیم و به هم زدن بساط انتخابات قلابی آن،  طبق نظریه‌های معتبر مذکور در فوق که قاعدتاً باید مرجع شما باشند در هر زمان،  کاری شدنی و نتیجه بخش است . از طرفی حضور معترضانه در انتخابات  که باید  بعنوان  یک روند در کشور نهادینه  شود از جنگ و انقلاب و تلف کردن چند نسل دیگر  جلوگیری نموده  و  یک روش اصلاح و تعلیه دائمی در تمام امور را پی ریزی مینماید که بکار رانت خواران و سیاستمداران  خوش نشین نمیخورد. این روشی است که  در نتیجه آن شورای نگهبان و هر گونه سیستم کنترل از موضع بالا،  بلاموضوع ، حکومت نظامی منتفی و سیطره عقلانیت و قانون گرایی بر کشورآغاز میشود.
خدمت فعالین ملی مذهبی و نیزهموطنان متمایل به اصول گرائی: اگر شما هم دموکراسی  را یک امر وارداتی میدانید بعنوان یک مقدمه کوتاه ابتدا  مطلبی با عنوان امان از دموکراسی را در   این لینک را   ملاحظه   و چنانچه موافقتی کلی  با آن داشتید ، به مقاله  "دموکراسی در ایران فردا"   در  این لینک +   که از دیدگاه توحید  و نه با عینک تولیت ، به این مطلب پرداخته مراجعه فرمایید.  این نوشته مدعیست که  استقلال ، پیشرفت واستقرار حکومتی ملی ، و بدون تنش ، تنها درصورت رعایت اصل تسلیط که نافی ولایت است و برگشت حاکمیت مردم به خودشان ،  بدون نیاز به  تحزّب و انتخابات بشکل پاپولیستی آن ( میزان قراردادن آرای  بدون  صلاحیت واشراف و عدم امکان مسئولیت  پذیری رأی دهنده) که کلاً طبق نص مردودند ، ممکن میباشد.
 علت مخالفت نوشته فوق  با این دو عنصر تابو شدۀ  دموکراسی اینستکه حزب سیاسی و انتخابات مخدوش هر دو مولد قدرتند و قدرت سیاسی بطور قطع عامل تضییع کرامت انسانی وحقوق بشر و مقدمه‌ فسادهای کلان در جوامع سیاسی  در همه جای دنیا ، با تابلو دموکراسی بوده است.  تا آنجا که بقول استاد شفیعی کدکنی، " آخرین برگ سفرنامه باران اینست، که زمین چرکین است ". در مقاله یاد شده روش جایگزین برای ارتقای دموکراسی بی آنکه  کمترین خدشه ای به اصول زیر بنایی وارد کند، سیستمی است متعالی،  پویا، متکی به خرد  انسانها  ( بعنوان خلائف و نه خلق انقلابی )  ، که دیر یا زود در ایران حاکم خواهد شد. 


� آنC � � �L p�M هبان و هر گونه سیستم کنترل از موضع بالا،  بلاموضوع ، حکومت نظامی منتفی و سیطره عقلانیت و قانون گرایی بر کشورآغاز میشود.
خدمت فعالین ملی مذهبی و نیزهموطنان متمایل به اصول گرائی: اگر شما هم دموکراسی  را یک امر وارداتی میدانید بعنوان یک مقدمه کوتاه ابتدا  مطلبی با عنوان امان از دموکراسی را در   این لینک را   ملاحظه   و چنانچه موافقتی کلی  با آن داشتید ، به مقاله  "دموکراسی در ایران فردا"   در  این لینک +   که از دیدگاه توحید  و نه با عینک تولیت ، به این مطلب پرداخته مراجعه فرمایید.  این نوشته مدعیست که  استقلال ، پیشرفت واستقرار حکومتی ملی ، و بدون تنش ، تنها درصورت رعایت اصل تسلیط که نافی ولایت است و برگشت حاکمیت مردم به خودشان ،  بدون نیاز به  تحزّب و انتخابات بشکل پاپولیستی آن ( میزان قراردادن آرای  بدون  صلاحیت واشراف و عدم امکان مسئولیت  پذیری رأی دهنده) که کلاً طبق نص مردودند ، ممکن میباشد.
 علت مخالفت نوشته فوق  با این دو عنصر تابو شدۀ  دموکراسی اینستکه حزب سیاسی و انتخابات مخدوش هر دو مولد قدرتند و قدرت سیاسی بطور قطع عامل تضییع کرامت انسانی وحقوق بشر و مقدمه‌ فسادهای کلان در جوامع سیاسی  در همه جای دنیا ، با تابلو دموکراسی بوده است.  تا آنجا که بقول استاد شفیعی کدکنی، " آخرین برگ سفرنامه باران اینست، که زمین چرکین است ". در مقاله یاد شده روش جایگزین برای ارتقای دموکراسی بی آنکه  کمترین خدشه ای به اصول زیر بنایی وارد کند، سیستمی است متعالی،  پویا، متکی به خرد  انسانها  ( بعنوان خلائف و نه خلق انقلابی )  ، که دیر یا زود در ایران حاکم خواهد شد. 


/sp� �"/ > �L p�M تقلب   میبایست تنها  از نمایندگان مهندس موسوی عبور کند  و در این انتخابات حکومت چند پاره  باید از نمایندگان چند هزار نفر داوطلبان محلی بگذرد تا تقلبی که ذینفع آن هم مورد دعوا است انجام شود شاید تصویر بهتری از غیر ممکن بودن تقلب در حوزه ها و حتی در ستادها را نشان دهد)
 از طرفی میزان آرای مخالفین و جنبش اعتراضی  در این انتخابات با توجه به ریزش مداوم نیروهای طرفدار رژیم باید بیش از هفتاد درصد یعنی رقمی بین سی وپنج تا چهل ملیون رأی باشد. حال اگر همه معترضین در این روز فرخنده با پر کردن صندوقها از رأی کاملاً باطل شده    یکصدا یک نه به دیکتاتور بگویند وی از اریکه قدرت فرو می افتد و  نمایش حاکم بازی  درایران  تمام میشود، ولی در صورت سهل انگاری معترضین، حاکمیت با عبور از بحران  فرصت باز پروری باندهای مورد نیاز  خویش را خواهد یافت .  بنا  براین در روز دوازدهم اسفند  با  حضور فعال و ابراز مخالفت قانونی که ثبت آن از طرف خود رژیم انجام میگیرد (و درغیراینصورت با لغو انتخابات پیروزی بزرگتری را نصیب جنبش اعتراضی مینماید)، سرنوشت خود  را رقم خواهیم زد.
به  اشخاص و گروههایی که با رها کردن خطوط اصلی خود، به خالی کردن میدان پرداخته اند،  یاد آوری مینماید که شما عزیزان  بخوبی میدانید که قهر نمودن از انتخابات  یا تحریم آن هیچ چیزی را تغییر نمیدهد. چون هیچ معیاری غیر از رفراندم رسمی برای اعطا و یا سلب  مشروعیت از یک نظام وجود ندارد، و پیش مقدمه چنین مرحله ای بروز جنگ و یا انقلاب در کشور و مجری آن یک دولت موقت یا یک نهاد بین المللی باید باشد . بعنوان دلیل  بر این مدعا علاوه بر تجربه ملموس در زمان انقلاب ، که شما از جمله کارگزاران آن بوده اید،   در حال حاضر  نمونه های عینی و متنوع آن در منطقه در حال شدن هستند. ولی تحمیل اقتدار ملی،  به رژیم و به هم زدن بساط انتخابات قلابی آن،  طبق نظریه‌های معتبر مذکور در فوق که قاعدتاً باید مرجع شما باشند در هر زمان،  کاری شدنی و نتیجه بخش است . از طرفی حضور معترضانه در انتخابات  که باید  بعنوان  یک روند در کشور نهادینه  شود از جنگ و انقلاب و تلف کردن چند نسل دیگر  جلوگیری نموده  و  یک روش اصلاح و تعلیه دائمی در تمام امور را پی ریزی مینماید که بکار رانت خواران و سیاستمداران  خوش نشین نمیخورد. این روشی است که  در نتیجه آن شورای نگهبان و هر گونه سیستم کنترل از موضع بالا،  بلاموضوع ، حکومت نظامی منتفی و سیطره عقلانیت و قانون گرایی بر کشورآغاز میشود.
خدمت فعالین ملی مذهبی و نیزهموطنان متمایل به اصول گرائی: اگر شما هم دموکراسی  را یک امر وارداتی میدانید بعنوان یک مقدمه کوتاه ابتدا  مطلبی با عنوان امان از دموکراسی را در   این لینک را   ملاحظه   و چنانچه موافقتی کلی  با آن داشتید ، به مقاله  "دموکراسی در ایران فردا"   در  این لینک +   که از دیدگاه توحید  و نه با عینک تولیت ، به این مطلب پرداخته مراجعه فرمایید.  این نوشته مدعیست که  استقلال ، پیشرفت واستقرار حکومتی ملی ، و بدون تنش ، تنها درصورت رعایت اصل تسلیط که نافی ولایت است و برگشت حاکمیت مردم به خودشان ،  بدون نیاز به  تحزّب و انتخابات بشکل پاپولیستی آن ( میزان قراردادن آرای  بدون  صلاحیت واشراف و عدم امکان مسئولیت  پذیری رأی دهنده) که کلاً طبق نص مردودند ، ممکن میباشد.
 علت مخالفت نوشته فوق  با این دو عنصر تابو شدۀ  دموکراسی اینستکه حزب سیاسی و انتخابات مخدوش هر دو مولد قدرتند و قدرت سیاسی بطور قطع عامل تضییع کرامت انسانی وحقوق بشر و مقدمه‌ فسادهای کلان در جوامع سیاسی  در همه جای دنیا ، با تابلو دموکراسی بوده است.  تا آنجا که بقول استاد شفیعی کدکنی، " آخرین برگ سفرنامه باران اینست، که زمین چرکین است ". در مقاله یاد شده روش جایگزین برای ارتقای دموکراسی بی آنکه  کمترین خدشه ای به اصول زیر بنایی وارد کند، سیستمی است متعالی،  پویا، متکی به خرد  انسانها  ( بعنوان خلائف و نه خلق انقلابی )  ، که دیر یا زود در ایران حاکم خواهد شد. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر