۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۸, چهارشنبه


هاشمی یا خاتمی؛ هاشمی با خاتمی؟!

چکیده : خدا را بسیار شاکریم که اکنون غبارهای فتنه سازان هم فرونشسته است ومردم فهمیده اند که 8 سال کشوربه دست چه کسی وکسانی سپرده شد وچه نتایجی به بارآمد. باید به رای مردم توجه کرد وبه فکرنجات کشوربود.باید به نتیجه های مکررنظرسنجی ها احترام گذاشت.باید دید مردم چه می خواهند، همان را بخواهیم، حتی اگرخواسته آنها مورد نظرما نباشد.این سیره امام بود که با رای مردم هر چه بود موافق بود. حتی اگربپذیریم که مردم ازسراشتباه به خاتمی وهاشمی نظردارند – که اشتباه نیست- ازمنظرامام، تکلیفی متوجه کسی نیست.همانگونه که دردو دورگذشته بزرگانی، رای مردم به احمدی نژاد را اشتباه دانستند- و اکنون معلوم شد نظرشان درست است - ولی ایشان به هرتقدیر! رییس دولت شد و شد آنچه شد، چرا اکنون نباید اجازه داد مردم اشتباه کنند؟!گاهی بهتراست به قول شهید رجایی حرف مرد دوتا باشد!درانتخابات فراروی ما هرچند برای خلق یک حماسه سیاسی مد نظررهبری تعداد بالای رای مردم مهم است، اما بنظرمن مهمترازآن، این است که این کشتی شکسته را چه کسی به ساحل نجات می رساند:هاشمی یا خاتمی، یا هاشمی با خاتمی!؟ جان کلام را دراین عبارت آخر گفتیم و نگفتیم!...

------
در رسانه ها آمده است: علم الهدی امام جمعه مشهد درخصوص حضورهاشمی رفسنجانی درانتخابات بیان داشته است: اختیار آقای هاشمی برای ورود به انتخابات دست خودش است، می خواهد بیاید، می خواهد نیاید! اگرهاشمی پیرمرد ۸۰ ساله است و ظرفیت مدیریت کشور را ندارد، نیاید و اگر بعد از ۸۰ سال ظرفیت مدیریت کشور را دارد پس چرا می گوید من ۸۰ ساله نمی‌گویم که نمی‌آیم؟
بهانه ها برای نیامدن هاشمی یکی دوتا نیست!
۱- ایشان نامه ای بدون بسم الله به رهبرنوشته است که این ازنظر بعضی ها ذنبی لا بغفر است! این افراد تمام مساله شان این است که با طرح مکرراین مساله ازهاشمی مفسرقرآن، خطایی نابخشودنی را آشکار کنند وازمشی ایشان ایراد بگیرند.
۲- ایشان در راس فتنه ادعایی آقایان در سال ۸۸ بوده است! برای اثبات این ادعا هم دلیلی لازم نیست. همین که می گویند خود دلیل است!
۳- سن ایشان برای آمدن زیاد است.اینها غافل ازاین هستند که اگر سن بالای هفتاد هاشمی برای کاراجرایی مشکل ساز باشد به طریق اولی این مشکل بزرگی سن، برای اداره کشور و نظام توسط امام ورهبری هم وارد است.
یکی دو روز به ثبت نام نامزدها بیشترباقی نمانده است.همه جا برسراین صحبت است که هاشمی می آید یا نمی آید.ایشان همانگونه که انتظار می رفت باهوشمندی تمام در دیداردیروز یکشنبه با دانشجویان دانشگاههای تهران اعلام کرد که اگربخواهد بیاید حتما با رهبری مشورت خواهد کرد.
با این بیان می توان گفت وی ازحالا دلیل نیامدن احتمالی اش را پیشاپیش به مردم گفته است.
امروز کسی می گفت وضعیت کشور بگونه ای است که حتی اگرهاشمی یا خاتمی نخواهند بیایند با توجه با تحربه و رای بالایی که نسبت به سایر نامزدها دارند، باید ازآنها خواست بیایند تا مردم با طیب خاطربه پای صندوقهای رای بیایند.
با توجه به اطلاع دقیقی که متاسفانه از نیامدن خاتمی و تقریبا از نیامدن هاشمی دارم ،از صمیم دل دعا می کنم نتیجه مشورت این روزهای هاشمی با رهبری مثبت باشد و رهبری همانند انتخابات اخیر خبرگان به ایشان تکلیف کند بیاید. هرچند همانگونه که خود ایشان امروز-دوشنبه- دردیدار با فرهنگیان که مثل همه قشرها دراین چند هفته ازاومصرانه می خواستند خود را نبیند وبا توجه به حساسیت شرایط بیاید، با خنده گفت: اگرهم بیاید، بعضی نخواهند گذاشت ،کارکند! مگراینکه بنظرمن این توپخانه ها ساکت وخاموش شوند.
شاید به جرئت بتوان گفت که از اول انقلاب تا کنون هیچگاه در کشورانتخابات تا به این حد برای کشورحساس نبوده است.
اکنون پای مردی درمیان است که با رهبری رفاقتی ۵۰ ساله دارد .
مردی که هم ریشه با انقلاب است و کمتر کسی درنظام به سابقه و رتبت انقلابی او می رسد. مردی که بنظرمن نشستن برجای کسی مثل احمدی نژاد به هیچوجه برای او مرتبت ومنزلتی نخواهد بود.
اگرگوش شنوایی باشد، می شود شنید که درسراسرکشورهمه دارند هاشمی و خاتمی را صدا می زنند و دیگرنامزدها- در رایی هم سطح آنان برای مرد م مطرح نیستند.
درشرایطی که تحولات سوریه درماههای احتمالا آینده پس از بشاربرای ما پیام تلخی دارد، باید درهمان مرحله اول با رایی بالای ۲۵ میلیون به هاشمی یا خاتمی به دنیای استکبار پیام روشنی بدهیم.
چه شده است که در این شرایط بسیار حساس:
کسانی که تجربه یک روز وزارت هم ندارند،
کسانی که در دفعات قبل شانس شان را آزموده ونتیجه ای نگرفته اند،
کسانی که خودشان هم می دانند نه تنها رجل سیاسی نیستند بلکه حتی درمیان مردان پزشکی هم رتبه ای ندارند، هاشمی را به مصاف می خوانند!!
و کسانی که اگردرانتخابات شورای شهر یا مجلس شرکت کنند ازشهرشان هم رای نمی آورند ، به خود اجازه داده اند صحنه را شلوغ کنند و بر حیرت و تاسف مردم بیفزایند.
کسانی هم که به فکر تکرار پدیده سی دی سازی و رو کردن سند و تصویر و.. ازاین وآن هستند نیز بهتراست حساسیت شرایط را درک کنند وبدانند که دوران تخریب به سرآمده است. بهتر است بدانندهرچه تخریب کنند مردم بیشتربه سمت تخریب شوندگان متمایل خواهد شد.
خواب بینان وخواب گویان هم دیگربه فکرجعل خواب نباشند .همان خوابهایی که ساختند وبا آنها سالها بخت بلند این کشور را برباد دادند، برای هفت پشت این ملت بس است.
خدا را بسیار شاکریم که اکنون غبارهای فتنه سازان هم فرونشسته است ومردم فهمیده اند که ۸ سال کشوربه دست چه کسی وکسانی سپرده شد وچه نتایجی به بارآمد.
باید به رای مردم توجه کرد وبه فکرنجات کشوربود.
باید به نتیجه های مکررنظرسنجی ها احترام گذاشت.
باید دید مردم چه می خواهند، همان را بخواهیم، حتی اگرخواسته آنها مورد نظرما نباشد.
این سیره امام بود که با رای مردم هر چه بود موافق بود.
حتی اگربپذیریم که مردم ازسراشتباه به خاتمی وهاشمی نظردارند – که اشتباه نیست- ازمنظرامام، تکلیفی متوجه کسی نیست.
همانگونه که دردو دورگذشته بزرگانی، رای مردم به احمدی نژاد را اشتباه دانستند- و اکنون معلوم شد نظرشان درست است – ولی ایشان به هرتقدیر! رییس دولت شد و شد آنچه شد، چرا اکنون نباید اجازه داد مردم اشتباه کنند؟!
گاهی بهتراست به قول شهید رجایی حرف مرد دوتا باشد!
درانتخابات فراروی ما هرچند برای خلق یک حماسه سیاسی مد نظررهبری تعداد بالای رای مردم مهم است، اما بنظرمن مهمترازآن، این است که این کشتی شکسته را چه کسی به ساحل نجات می رساند:
هاشمی یا خاتمی، یا هاشمی با خاتمی!؟
جان کلام را دراین عبارت آخر گفتیم و نگفتیم!

برگرفته از سایت کلمه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر