۱۳۹۲ اردیبهشت ۳۱, سه‌شنبه


انحلال قدرت سیاسی

حکومتها از طریق کارناوال  انتخابات، و  جلوه های سمعی و بصری که در این مراسم  برای مغز شویی  بکار میبرند، ضمن القای مشروعیت خویش وساختار سیاسی موجود ، جامعه و دموکراسی را با هم به گروگان میگیرند. آثار  این نمایش و مراسم تقدیس شده  که بقدمت اندیشه دموکراسی است ، چنان در ذهن جامعه بشری  نهادینه شده که کمتر جای باز اندیشی  و تردید  در چیستی و چرایی آن را برای افراد  باقی میگذارد.  در صورتیکه این تردستی، امر بواقع پیچیده ای نیست و با اندکی تردید و تأمل  فسادهای نهفته در آن قابل تشخیص بوده و آشکار میشوند.   نقش جمهوری اسلامی بواسطه افراط  در سوء استفاده از اسم دموکراسی،  در نشان دادن این پوچی و نا رسائیها بسیار پر رنگ است.
انتخابات صندوقی حتی در بهترین شکل اجرایی آن، زبان استیلا و  شاه کلید  سلطه  برجامعه  است. عدم آگاهی و اشراف اکثر شرکت کنندگان در انتخابات به امور سیاسی و آثار رأیشان در زندگی خویش ، اختیاری بودن شرکت در آن بخصوص در حکومتهایی که ذاتاً با اصل دموکراسی بیگانه اند ، و ازهمه مهمتر فقدان ساز و کار قبول مسئولیت از سوی افراد  در قبال رأی و امضای خود ، از جمله دلائل پوچی ومیان تهی بودن این مراسم است  و نمیتوان آنرا جز امری غیر اصولی ،  پاپولیستی ،همج الرّعا و سواری گرفتن از موج  نا آگاهیها دانست.
 این  نمایش و ساز و کار  معیوب که در همه جا  بعنوان مهمترین ستون پایه دموکراسی فرض میشود،  بنوبه خود مبتنی بر  قوانین  اساسی نا متعادلی است که با گرایش به یک مرام، مذهب ، توهّم و یا یک  فرهنگ خاصّ تدوین  شده و با این تمهید، از قبل  شناسه ها و مشخصات طیف حاکم در آن مستتر است. افراد یا  احزاب و گروههای سیاسی مورد قبول حاکمیت هم  با کارگزاری و کارگردانی پروسه انتخاب، حق العمل و سهم خود  از قدرت و رانتها  را دریافت مینمایند. خروجی این سیستم   بطور قراردادی، اختیارات نامحدود و قدرت سیاسی است که در پوشش توانمندی و اقتدار ملی به  شخص  حاکم یا در دموکراسیهای اسمی  به هیئت حاکمه ،  هبه میشود.
چگونه میتوان شاه کلید را مصادره نمود ؟
 عبوراز بن بست قدرت سیاسی و بازی های حکومتی، درچهارچوب دموکراسی مجعول نه با قبول انتخابات مهندسی شده ممکن است و نه با تحریم نمودن آنها.  تغییر اساسی، تنها با آگاهی و  عزم ملی برای مشارکت معترضانه در تمام انتخابات بقصد برهم زدن بازی و مصادره آن ، با پیش فرض ، رأی منفی به حکومت ( پر کردن صندوقها با آرای باطله در صورت نبودن نام  سیاستمداران ملی و مستقل از حکومت در لیست انتخاباتی) است .  گزینه ای که میتواند انتخابات را در همه جا به رفراندم (ملی) تبدیل نماید .  نتیجه  این هماهنگی بین معترضین ،  به هم ریختن  بساط رژیمهای توتالیتر و  سلب مشروعیت از آنها است.
 مسئله ما اکنون تنها انتخاب ریاست جمهوری در خرداد 92 نیست که آن بحثی است جدا .  اولویت و  مشکل اصلی وجود خود حاکمیت است .  پیش از انتخاب این یا آن شخص برای رئیس جمهوری یا نمایندگی مجلس و عضویت درشوراها باید با خود حکومت  از باب  مشروعیت وارد مبارزه (میدانی – حقوقی) شد  و تکلیف آن را روشن نمود. در هر فرصت انتخاباتی  مردم میتوانند با استفاده از موقعیت  و شرکت حد اکثری  در انتخابات  در قدم اول سعی به  بر گزیدن نامزدهایی که مورد نظر جامعه است بنمایند البته اگر نام آنها در لیست وجود داشته باشد . در صورتیکه هر کدام از رأی دهندگان   نام اصلی و  مورد نظر خود را در لیست نیافتند به کمتر از آن رضایت ندهند و با ابطال برگ رأی خود، امکان تقلب و آمار سازی را، (بدلیل حضور حد اکثری) ، از حکومت سلب نمایند.  در این صورت اگر انتخابات آزاد و نظارت شده باشد همه نتایج آنرا میپذیرند و اگر اکثریت  با تعداد  آرای باطله بود انتخابات قاعد تاً باید تجدید گردد،( طنز خبری مرتبط با کیهان در مورد رئیس جمهور شدن  آرای باطله  قابل تأمل است) .  در هر صورت اگر  حکومت نخواهد نتایج واقعی صندوقها را بپذیرد ،  مجبوراست  دوباره دست به کودتا زده و هزینه های آن را مانند انتصاب احمدی نژاد بپردازد .  مسئله تقلب را بخصوص در شرایط چند قطبی بودن قدرت فراموش نمائید .  چنین کاری در سطح کلان غیر اجرائی است  و چناچه گفته شد ، تغییر نتایج کلی انتخابات  تنها از طریق  سر کشیدن جام زهر و انجام  کودتا قابل اعمال  است که رژیم  توان ارتکاب دوباره آنرا به هیچ وجه ندارد.
رویه فوق برای  خارج کردن ابزار و امکانات خود محوری و  سلطه از دست رژیم است  این نوع از مشارکت اعتراضی  میتواند هر نظام تمام خواه را از درون دچار ریزش ،  انحلال و یا استحاله نماید، و ضمن مبارزه تمام عیار با دیکتاتوری،  به مهاجمین بیگانه ونیز دریوزه گران سیاسی که غالباً به امید واهی ، طرفدار تحریم میباشند  انذار میدهد که شما درتوهّم   تحمیل یک نظام فرمایشی با پشتوانه خارجی به کشور نباشید چون حتی  در صورت براه انداختن جنگ یا انقلاب و بفرض موفقیت در کشتار مردم  و تخریب زیر ساختهای کشور،  برای جا انداختن رژیم تحمیلی مجبورید ازصندوق رأی استفاده نمائید و چون  مردم ابطال سیستم رأی گیری را  تجربه نموده  و پاد زهر انتخابات فرمایشی را بعنوان گزینه اول  آماده دارند ، نهایتاً در برنامه خود شکست میخورید و به مقاصد خویش نمیرسید . طرفهای خارجی چون اهل محاسبه هزینه و فایده اند به اغلب احتمال  دندان طمعشان کشیده  میشود.
طرح مشارکت حد اکثری و معترضانه ، در جریان انتخابات مجلس در سال 86 موضوع  گفتگو ،  قبول و التزام شخصیتها و احزاب منتقدی  قرار گرفت  که  بعداً و بخصوص در جریان کودتای 88 با همه آنها به سختی برخورد شد . این نوع عصبیت و عکس العمل شدید از سوی حکومت خود برترین دلیل بر بی چاره بودن نظام در مقابله با  مشارکت حد اکثری  است. درقسمت پایانی  این لینک به بعضی از موضع گیریها‌ و بیانیه های رسمی دراین خصوص اشاره شده که سرنوشت و وضعیت فعلی همه سازمانها و شخصیتهای مورد اشاره در آن   احتیاج به تکرار ندارد.
برای اثبات مدعای فوق میتوان  چهار دور گذشته انتخابات ریاست جمهوری را مرورنمود :
1 - توفیق ملی  در انتخابات سالهای 76 و 80 دلیلی قاطع  بر نتیجه بخش بودن این  گزینه است   که حکومت را با وجود زمزمه ابطال نتایج (وانجام کودتا) ، در قبال آراء حد اکثری مردم ، مجبور به تمکین نمود.
2 - سهل انگاری جنبش اصلاحات و  تحریم انتخابات در سال 84 که با القای خود رژیم هم  انجام میشد به  برآوردن  احمدی نژاد منجر گردید ، که در همین چارچوب قابل فهم است .
3 -  انتخابات سال 88 و ظهور جنبش سبز  بازهم در راستای راهکار فوق بود که حکومت برای مقابله با رأی اکثریت  این بار مجبور به انجام کودتا و تحمّل هزینه های گزاف و ریزش بی سابقه نیروها ی خود گردید.
آتش فتنه ای که از دموکراسی جعلی افروخته شده همه  جای دنیا را فرا گرفته و به جز کشورهای جامعه گرا کمترجامعه ای از شرّ قدرت سیاسی در امان مانده است ، بقول استاد شفیعی کدکنی ( آخرین برگ سفرنامه باران         اینست- که همه جای زمین چرکین است). همانطور که ابتدا گفته شد این روش حتی در کشورها باصطلاح پیش رفته و درتمام مواردی که دموکراسی انحرافی  و مبتنی بر صندوق رأی حاکم است میتوند کار آمد باشد.  جنبش اشغال مراکز اقتصادی ،  با تکیه بر شعار  99% بودن خود ،  میتواند این روش حقوقی را  بدون دادن هزینه و ضایع نمودن وجهۀ اجتماعی خویش در پیش گیرد. چنین رویکرد و قدرت گیری  از سوی جنبش مذکور به تمام مردم زیر سلطه، در سطح بین المللی،  نظیر کشورهای خاورمیانه روسیه و امریکای جنوبی و بسیاری دیگر  امکان و فرصت  میدهد که بر سر نوشت جامعه و کشور  خویش مسلط شوند. دوستانی که در این جنبش فعالند یا به آنان دسترسی دارند لطف کنند و در صورت امکان موضوع را به عنوان پیامی از سوی معترضین سیاسی در ایران در  کمپین مذکور، مطرح نمایند لینک (به زبان انگلیسی).  
بعنوان راهکار و ادامه راه مشارکت معترضانه،  برنامه ای برای جایگزینی دموکراسی انحرافی،  بنام (مردمرایی) یا دموکراسی در ایران فردا ،نوشته شده که در آن انتخابات صندوقی نقشی نداشته ، احزاب (سیاسی) بلا موضوع شده  و بجای آنها  مردم نهادها و بدنه کارشناسی دولت با سیستم خرد ورزی  که  ارزش یابی (خدمت، رفتار و دانشهای ) مربوط به کار هر فرد است ، بهترین افراد ممکن را با نظارت  و ارزیابی مشترک و متقابل کارکنان، در سراسر کشور برای مشاغل حکومتی و بخش عمومی بکار میگیرند .
 رد یا قبول این طرح بستگی به نگرش و زاویه دید اجتماعی یا سیاسی  افراد،  به مسئله و معضل حکومت ها و برداشت شان از قدرت سیاسی دارد. خلاصه ای از پیشنهاد  مردمرایی در این لینک قابل دسترسی است



۱۳۹۲ اردیبهشت ۳۰, دوشنبه

دموکراسی عقلانیت و عدالت


عدم آگاهی و عدم تعهد رای دهندگان و انتخاب شنوندگا ن به اصول دمکراسی ی(عقلانیت و عدالت)
 افشا بهروزی 

دمکراسی  در روی کاغذ هیچ گونه ایرادی ندارد بویژه وقتی که همسو با ارزشهای حقوق بشری است، اما در عمل اشکالاتی پیدا میکند که ذاتی دمکراسی نیست بلکه در رابطه با رای دهنده و انتخاب شونده و حکومت و اجتماع است بنحوی که این عوامل بر روی رای دادن و رای گیری تاثیر بد میگذارند.رای دادن در دمکراسی حتما باید بر اساس عقلانیت آزاد و رها و خود محور و بر اساس عدالت باشد و نباید با ارزشهای حقوق بشری در تضاد باشد.ولی رای دهنده اگر آگاه نباشد و یا آگاه باشد ولی متعهد به اصول دمکراسی نباشد و تسلیم وسوسه سودشخصی و سود محفلی خود بضرر سود اکثریت افراد اجتماع وبضرر آینده اجتماع بشود، آن رای گیری حالت ضد دمکراتیک بر خود خواهد گرفت و منظور وهدف رای گیری دمکراتیک را ضایع خواهد کرد.پس بنابراین دمکراسی انسان خودش را لازم دارد که بر اساس عقلانیت و عدالت رای بدهد و یا در انتخاب شدن شرکت کند.از این جا نیاز به ساختن اخلاق دمکراتیک خواهیم داشت .اخلاق دمکراتیک تربیت افراد برای انجام وظایف دمکراتیک در جامعه از سوی آنان است .ساختن انسانهایی است که حقوق دیگران و حقوق نسلهای آینده و حفظ محیط زیست طبیعی و پرورش انسانهای درستکار و انسان دوست و خلاق را هدف خود قرار دهد.از این نظر رای دادن افراد ناآگاه از اموری که بر زندگی آنان تاثیر میگذارد مانند عدم آگاهی از اصول اقتصادی انجام وظیفه دمکراتیک را بخطر میاندازد.اگر رای دهنده تسلیم وعده های انتخاب شوندگان شده و گول آنها را بخورد و برای پولی که ممکن است پرداخت شود رای بدهد در واقع به دمکراسی خیانت کرده است . بحث ما اینجا ضمانت اجرایی دمکراسی و رفتار دمکراتیک کردن است و این ضمانت فقط به انسان دمکراتیک آگاه و متعهد به عدالت و عقلانیت بستگی دارد.هر گونه خللی که در تربیت این انسانها باشد جامعه دمکراتیک را بخطر خواهد انداخت

از آنجایی که رای دهنده در سیستم دمکراسی باید آگاه و تحصیل کرده باشد و در مورد موضوع رای صاحب نظر هم باشد این برای حکومت دمکراتیک از نظر اقتصادی بسیار گران تمام خواهد شد تا با آموزش افراد اطلاعات مورد نیاز را به رای دهندگان قبلا داده باشد.از اینجا نقش نخبگان و اعتماد به نخبگان بسیار مهم است زیرا همه کس نمیتواند حامل تمام اطلاعات موجود در مورد تمام موضوع های مورد رای باشد.پس مردم نیاز دارند بنحوی این اطلاعات را کسب کنند و با دانش درست (عقلانیت و علم ) بر اساس عدالت رای خود را بدهند.پس دولت دمکراتیک موظف است جاری شدن جریان اطلاعاتی از سوی نخبگان بسوی رای دهندگان را تامین کند و اگر این انتقال دانش با موانع عمدی و یا اجباری و سهوی روبرو شود حرکتی بر ضد دمکراسی خواهد بود.اجرای این برنامه آگاهی بخشی احتیاج بسرمایه گذاری وسیع خواهد داشت و هزینه دولت دمکراتیک را بالاتر میبرد.این از عقلانیت است که رای دهنده لازم ببنید در حیطه ای که عدم آگاهی دارد و این که دانش کافی در این حیطه برای رای دادن او مورد نیاز است از مشورت خبرگان سودبجوید و دولت دمکراتیک لازم است این دسترسی رای دهندگان بدانش مورد نیاز را بدون جهت گیری ضد علمی و یا ایدئولوزیک بر آورد و دولت دمکراتیک حق ندارد یک مکتب علمی را تایید و مکتب دیگری را رد کند بویژه در زمانی که علم در موضوع مورد بحث نظر اثبات شده ای ندارد



دمکراسی نمیتواند فقط رای اکثریت و آن هم رای اکثریت بطور دلبخواه باشد.مثلا اگر در کشور افراد طبقه متوسط بیشتر است و بنفع منافع خودشان رای دهند ، منافع این طبقه متوسط ممکن است در تضاد با منافع طبقات دیگر و حتی طبقات محروم هم قرار بگیرد و آینده کشور را هم بخطر بیندازد.بنابراین در یک اجتماع دمکراتیک همان گونه که اجرای ارزشهای حقوق بشری برای همه اجباری است اکثریت و یا حکومت و یا نهادی مستقل از حکومت مثل دست اندر کاران امور دینی و غیره نمیتوانند ارزشهای حقوق بشری و اجرای این ارزشها را ملغا کنند ، میباید در مورد حداقل معیشت افراد و رفاه مادی هر طبقه قانونهای لازم موجود باشد تا در اثر رای اکثریت رفاه خداقل هیچ طبقهای بخطر نیفتد.اگر ارزشهای حقوق بشری را مورد فرهنگی ،سیاسی و انسانی در نظر بگیریم بموازات آن ارزشهای مادی و معیشتی و حداقل در آمد هم مورد نیاز است تا همه از یک زندگی حداقلی محروم نباشند و رای اکثریت هم نتواند این حداقل معیشت را از آنان سلب کند

عده ای هم رفتار دولتهای غربی را مساوی با دمکراسی قلمداد میکنندو از طریقاین سفسطه در کوبیدن دمکراسی خودشان را محق میبینند .بنظرمن گر چه اکثر این کوششها با نیت قبلی و برای کوبیدن دمکراسی است تا منافع صنفی و طبقاتی انان بخطر نیفتد ممکن است گاهی افرادی که آگاهی به این سفسطه ندارند هم گفتار آنها را تکرار بکنند

Voting no





A message from the Green Movement activists in Iran
To the political activists in the United States of America

We always praise your courage in voicing your protest against the capital mongers in the U.S. and corrupt regimes abroad. There is a notion among us to give our protests against the corrupt regime in Iran a more legal and official tune by VOTING NO and voiding our ballots in all of the state elections, until the authorities face the truth and come to a constructive sense and dialogue. By doing so the officials have to acknowledge our rejections and protests against the non-democratic policies established and pursued by the government. This wave of protests will grow to a crushing tsunami removing all none humanitarian policies from the political arena. We urge you  to give our VOTE NO strategy some consideration for application within your own political 
contexts.  We believe it to be aeffective way of protest against the totalitarians everywhere.     Your success is a turning point and a  sweet victory for the rest of the world’s freedom fighters.