روحانیت در تمام دانشگاههای ایران، دفتر نمایندگی دارد، اما جامعه دانشگاهی ایران یک دفتر در حوزه علمیه یک شهر کوچک هم ندارد .
روحانیت میتواند دو سال تمام دانشگاههای ایران را به اسم انقلاب فرهنگی تعطیل کند ولی جامعه دانشگاهی حتی نمیتواند تقاضای تعطیلی یک روزه یکی از حوزه علمیه در یکی از شهرها را مطرح کند.
روحانیت سی سال است در مورد اسلامی کردن درسهای دانشگاهی، از مهندسی گرفته تا علوم پایه و بخصوص علوم انسانی نظر میدهد و اعمال نظر میکند، اما جامعه دانشگاهی ایران نمیتواند حتی در باره بیست صفحه یک کتاب درسی حوزه نظر بدهد.
یک روحانی، مثل آقای مهدوی کنی میتواند رئیس دانشگاه شود، اما یک دانشگاهی، اونهم نه از رشته مهندسی یا علوم پایه، بلکه از علوم انسانی، آن هم نه مهاجرانی یا سروش، بلکه مثلا آقای رحیم پورازغدی نمیتواند رئیس حوزه یکی از شهرستانها شود.
بیش از چهل سال پیش به حوزه قم حمله کردند و طلبه از بام پرت کردند. هنوز از آن فاجعه سخن می گویند. هر چند سال یکبار به خوابگاه دانشگاهها شبیخون زده می شود، دانشجو را از بلندی پرت میکند و می کشند، در دانشگاه آزاد مشهد چاقو به گردن دانشجو فرو می کنند و کارهای دیگری که همه میدانند. اما فرمانده مهاجمان یعنی آقای نقدی فرمانده بسیج می شود.
در مراسم تجلیل در داخل دانشگاه هر عضو دانشگاهی، مثلا به خاطر سابقهاش یا فوتش، حتما یک روحانی هم صحبت میکند، ولی امکان نداره مثلا برای مجلس ختم یک روحانی در داخل حوزه یک سخنران دانشگاهی دعوت بشود.
اگر یک نفر قرآن را حفظ کند درجه دانشگاهی میگیرد – از کارشناسی تا دکترا برای همهی قرآن –اما حجت الاسلام نمی شود.
اگر کسی جبهه برود یا خانواده شهید یا عضو بسیج باشد، علیرغم بیسوادیش میتواند با سهمیه به دانشگاه برود، ولی کسی با سابقه جبهه و خانواده شهید به آزمون ورودی حوزه راهش نمیدهند - به نقل از پیک نت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر